واژه توسعه پایدار، از اواسط دهه ۷۰ میلادی و پس از بحران نفتی سال ۱۹۷۳، بسیار بهکار رفته است. امروزه، بحث توسعه پایدار، یکی از بحثهای بسیار مهم و رایج در سطح بینالمللی است. سازمانها و نهادهای پرطرفدار محیط زیست در جهان و همچنین سازمان ملل از مهمترین ارگانهای دخیل در این امر هستند.
واژه توسعه پایدار، از اواسط دهه ۷۰ میلادی و پس از بحران نفتی سال ۱۹۷۳، بسیار بهکار رفته است. امروزه، بحث توسعه پایدار، یکی از بحثهای بسیار مهم و رایج در سطح بینالمللی است. سازمانها و نهادهای پرطرفدار محیط زیست در جهان و همچنین سازمان ملل از مهمترین ارگانهای دخیل در این امر هستند. در واقع، بحث توسعه پایدار، در ابتدا مربوط به دو مبحث عمده بوده است. یکی منابع غیرقابل تجدید در جهان مثل منابع فسیلی و دیگری بحث آلودگی محیط زیست و آلودگی کره زمین. میتوان گفت که این دو عامل، نخستین و مهمترین عوامل مطرح شدن بحث توسعه پایدار در جهان بودهاند، اما اکنون، این مقوله در تمامی رشتهها و منجمله معماری و شهرسازی نیز مطرح بوده و کارشناسان و دستاندرکاران هر رشته، در صدد تعریف و تبیین این مفهوم در رشته خاص خود میباشند. هدف این مقاله، بررسی مفاهیم توسعه پایدار در معماری و شهرسازی و ارتباط منظرسازی با این مفهوم است.
تاریخچه توسعه پایدار
همانگونه که در بخش مقدمه ذکر شد، بحث توسعه پایدار به دنبال دو تحول اساسی در سطح بینالمللی مطرح شد که یکی بحران نفتی سال ۱۹۷۳ و دیگری اعتراضات گروه صلح سبز و طرفداران محیط زیست بر آلودگی زمین و نابودی محیط زیست در اثر توسعه صنعتی و انباشت زبالههای سمی کارخانجات و نیز آسیبدیدگی لایه اوزون بود. البته واژه توسعه پایدار و پایداری، از اوایل قرن بیستم در کتابها و نوشتهها بهکار رفته است. اما بحثهای جدی و کارشناسانه، پس از دو واقعه مذکور، آغاز شد که نقطه اوج این بحثها، منجر به کنفرانس جهانی توسعه پایدار ملقب به اجلاس زمین در سال ۱۹۹۲ در شهر ریودوژانیرو برزیل منجر گردید که بعدها به اجلاس ریو مشهور شد و در آن قطعنامهای در جهت ارائه راهبردهائی برای حرکت در جهت توسعه پایدار کشورهای جهان، صادر گردید و کشورهای جهان ملزم به پیروی از این قطعنامه شدند. دهسال بعد، در سال ۲۰۰۲، کنفرانس دیگری در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی در سطح وزرای کشورها و کارشناسان محیط زیست برگزار شد و هدف آن تأکید بر مصوبات کنفرانس ریو و اجرائیتر کردن این مصوبات در سطح جهانی بود.
تعریف توسعه پایدار
مهمترین تعریفی که از توسعه پایدار در اجلاس ریو از آن ارائه شده، به این قرار است: ”توسعهای که نیازهای کنونی بشر را بدون مخاطره افکندن نیاز نسلهای آینده، برآورده ساخته و در آن به محیط زیست و نسلهای فردا نیز توجه شود“.هر چند که تاکنون تعاریف زیادی از توسعه پایدار ارائه شده ولی محور تمامی تعاریف، نسلهای بعدی و نیز توجه به آینده بوده و در تمامی تعاریف، توجه به محیط زیست و حفاظت از محیط زیست جهانی، مدنظر بوده است.
اصول توسعه پایدار
میتوان گفت که اصول توسعه پایدار بهطور خلاصه شامل موارد زیر است:
۱. توجه به استفاده از منابع تجدیدپذیر مثل انرژی خورشید و باد.
۲. استفاده کمتر از انرژیهای تجدیدناپذیر و آلودهکننده مثل سوختهای فسیلی.
۳. توجه به نسلهای آینده.
۴. توجه به محیط زیست و کاهش آلودگی آن و نیز توجه به چرخههای زیستمحیطی.
با توجه با این اصول، معماران و شهرسازان درصدد تعریف معماری و شهرسازی پایدار شدهاند که در این راستا، تعریفهای زیادی از معماری و شهرسازی پایدار بهعمل آمده که در اکثر آنها، توجه به محیط زیست شهری، ایجاد شهرهای سالم و اکولوژیک و آلودگی کمتر شهرها، اهمیت ویژهای داشته است. در نتیجه میتوان گفت که اگر در یک شهر، به اصول پایداری و توسعه پایدار توجه شود، آن شهر، پایدار بوده، توسعه آن نیز پایدار خواهد بود. یکی از مواردی که در معماری و شهرسازی پایدار، بسیار مورد توجه واقع شده، مسئله محیط زیست و فضای سبز شهری است. در واقع، شهری سالم خواهد بود که در آن فضاهای قابل توجهی از آن به پارکها و فضاهای سبز، اختصاص داده شود و در آن به محیط زیست، پاکیزگی هوا، اکوسیستمها و چرخههای زیستی موجودات دیگر اهمیت داده شده باشد. ایجاد پارکها و فضاهای سبز وسیع در شهرها، میتواند علاوه بر حفظ پاکیزگی، بر زیبائی و طراوت آنها نیز بیفزاید و زمینه زندگی انواع جانداران زیستمحیطی را نیز در شهر فراهم آورد. یکی از ملزومات دستیابی به توسعه پایدار شهری، خلق چشماندازهای زیبا و موزون است.این چشماندازها بهعنوان منظر در شهر ساخته شده که میتواند پارک و فضای سبز وسیع بوده و با ساختمانهای خاصی، تلفیق شود. البته، در برخی شهرها که مشکل توسعه وجود دارد، اختصاص دادن بخش قابل توجهی از شهر به فضای سبز، کار دشواری است. در این زمینه، لوکوربوزیه، معمار و شهرساز مشهور، طرحی ابداعی ارائه نمود و توصیه کرد که از بام ساختمانها بهعنوان باغچه روی بام استفاده شود.وی این پیشنهاد را در دهه ۱۹۲۰ ارائه کرد. اما هم اینک پس از گذشت چند دهه، شاهد اجرای این طرح در کشورهای چین و ژاپن هستیم که شهروندان شهرهای بزرگ در این کشورها، ملزم شدهاند تا در تراسها و پشتبامهای خود، فضای سبز ایجاد کنند.
تفکرهای نخستین در ایجاد شهرهای سالم و تلفیق شده با منظرسازی
پس از انقلاب صنعتی در غرب، شهرها رفته رفته به سمت صنعتی شدن و ایجاد کارخانهها پیش رفتند. در شهرهائی مثل لندن و پاریس، این سرعت خارقالعاده زیاد بود و در نتیجه، روز به روز بر شدت آلودگی این شهرها افزوده شده، مسئله رشد سریع جمعیت نیز آن را تشدید میکرد. این مسئله باعث شد که در نیمه دوم قرن ۱۸ در فرانسه، مسئله ایجاد پارکهای وسیع و بلوارهای پردرخت مطرح شود که از نمونههای آن، ساخت خیابان ریولی در پاریس بود. در یک سمت این خیابان بدنه شهری و سمت دیگر، پارک و منظرسازی بود. این تفکر بعدها با عنوان پارک وی در آمریکا رواج پیدا کرد. از سوی دیگر، در اواخر قرن نوزدهم، جنبشی تحت عنوان جنبش شهر زیبا در آمریکا مطرح شد که بانیان آن، دنیل المستد و دنیل برنهم بودند. آنها تفکرات شهرسازی باروک و رنسانس را ادامه دادند و در آن به مونومانهای شهری، ساختمانهای عمومی و نیمهعمومی، بلوارها، پارکهای وسیع و میدانهای بزرگ، توجه کردند. آنها با استفاده از این نظریات، طرح جامع شهر زیبا را تهیه کردند که دارای فضاهای سبز وسیع، پارکها و بلوارهای پردرخت و زیبا بود و میزان آلودگی در شهر به حداقل رسیده بود. سنترال پارک نیویورک اثر المستد بوده و به وی لقب پدر منظرسازی در آمریکا داده شده است. در انگلستان نیز، اربنزر هاوراد، نظریه باغ شهر را ارائه نمود که بهصورت شهرهای اقماری با طرح شعاعی بودند که جمعیت ۳۰هزار نفر و تراکم ۹۰ نفر در هکتار داشتند. از جمله این شهرها دو شهر ولوین و لچ ورث در حومه لندن بود. در این شهرها، مرکز شهر، پارک و فضای سبز بود. و دارای بلورهای وسیع پردرخت و کمربند سبزی به عرض ۱۳۰ متر بودند. تمامی این طرحها، در صدد تلفیق شهر با فضای سبز و ایجاد شهری سالم و زیبا بودهاند که میتواند مبنائی برای توسعه پایدار شهری در قرن حاضر باشد. مفاهیم منظرسازی اولینبار توسط گوردن کالن در مجله Architectural Review عنوان و سپس به صورت مجموعهای در کتاب منظر شهری در سال ۱۹۶۱ منتشر شد.
انواع منظرسازی
میتوان گفت که در غرب، منظرسازی از دو الگوی عمده پیروی کرده است:
یکی الگوی فرانسوی و دیگری الگوی انگلیسی.
۱. الگوی فرانسوی که به آن منظرسازی سلطنتی گفته میشود، متعلق به دوره باروک در فرانسه است که با الگوی هندسی منظم و تلفیق شده با کاخهای دوره لوئی بوده است. از نمونههای آن، کاخ ورسای با منظرسازی اطراف آن و طرحی شعاعی با ایجاد بلوارهای سبز وسیع میباشد.
۲. الگوی انگلیسی که ریشه در منظرسازی به سبک چینی داشته و فاقد طرح منظم و هندسی است. این منظرسازی، در دوره قرون وسطی، تحت عنوان منظرسازی باشکوه و بهکار رفته است. منظرسازی کارت پستالی، شامل راههای پرپیچ و خم و غیرهندسی بوده و در آن به جنبههای توهم و اضطراب پرداخته شده است و طرح فاقد مرکزیت و خطوط هندسی میباشد. منظرسازی انگلیسی در قرون اخیر دوباره مورد توجه قرار گرفته و سنترال پارک نیویورک (اثر المستد) و گاردن مونیخ از نمونههای امروزی آن هستند.
۳. در دو دهه اخیر نیز، معمارانی چون برنارد چومی و پیتر آیزنمن، با توجه به فلسفه دیکانستراکشن سعی در خلق نوع متفاوتی از منظرسازی نمودهاند که در آن، مطابق بحث ساختارشکنی، اقدام به ایجاد منظر و پارک شده است، از جمله پارک دولاویلت در پاریس اثر برنارد چومی که در آن از خطوط مارپیچ و نیز ساختمانهائی به نام فولی در پارک استفاده شده که همگی ناشی از فلسفه دیکانستراکشن میباشند و این پارکها، بیشتر به پارکهای انگلیسی شبیه هستند.
نتیجهگیری
میتوان چنین نتیجه گرفت که بحث منظرسازی، بدون توجه به سبک آن، بحث است که میتواند در ایجاد شهرهای سالم و حرکت بهسوی توسعه پایدار در شهرها، مفید واقع شود. چرا که اصول پایداری، بر پاکیزگی در شهرها و توجه به تنوع زیستی و محیط زیست تأکید مینماید و منظرسازی و تلفیق آن با شهر، میتواند تا حدود زیادی پاسخگوی این نیاز باشد.
http://www.aftab.ir